به گزارش راهبرد معاصر؛ روز 29 ژوئن در حالی جوزف بایدن میزبان رئوبن ریولین رییس جمهور رژیم صهیونیستی بود که یک روز پیش از آن ارتش ایالات متحده طی حملات هوایی با هدف قرار دادن دو زاغه اسلحه و تاسیسات نظامی در خاک سوریه و عراق موجب به شهادت رسیدن 4 رزمنده عراقی از نیروهای حشد الشعبی شد. بایدن همچنین در دیدار با ریولین که آخرین ساعات حضور خود در این پست را تجربه می کرد، تعهد داد که تا زمانی که وی در قدرت باشد ایران به سلاح هسته ای دست پیدا نخواهد کرد. هم زمانی میان دیدار روسای جمهور آمریکا و رژیم صهیونیستی، و حمله به نیروهای مقاومت پیامی مشخص دارد و آن هم این است که تعهد به منافع و امنیت رژیم صهیونیستی تعهد مشترک دو حزب دموکرات و جمهوری خواه به تل آویو است. در ادامه این یادداشت ضمن بررسی حمله ارتش آمریکا به نیرو های مقاومت، نگاهی به سیاست واشنگتن در قبال ایران خواهیم داشت.
به گزارش «نیویورک تایمز» مقامات پنتاگون چند هفته پیش از حمله به مواضع نیروهای مقاومت در حال جمع آوری اطلاعات درباره موقعیت نیروهای مسلح عراق در مرز با سوریه بوده است. برهمین اساس وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش آمریکا اطلاعات جمع آوری شده را در اختیار بایدن قرار دادند و او نیز با بمباران سه نقطه موافقت کرده است. در این حمله چهار جوان عراقی به نام های حسین علی عبدالحسین صالح البیضانی، کرار سعد حمدان جلوب المحمداوی، کرار عبدالعزیز زینل الشبکی و محمد رومی ماجد محاسن الفرطوسی به شهادت رسیدند. به گزارش منابع آمریکایی حملات در ساعت 1 بامداد به وقت محلی سوریه و با استفاده از جنگنده های اف-15 و اف-16 انجام شده است که طی آن از بمب های 500 تا 2 هزار پوندی برای هدف قرار گرفتن انبارها و مرکز پهپادی نیروی های حشد الشعبی مورد استفاده قرار گرفته است. در بیانیه پنتاگون این حملات مشروع و مصداق دفاع از خود در برابر تهدیدات پیش رو عنوان شد. در مقابل علاوه بر محکوم کردن این حملات از سوی مقامات دولتی و گروه های مختلف عراقی، نیروی های مقاومت به ویژه حشد الشعبی پاسخ به تجاوز غیرقانونی آمریکا را حق مشروع خود دانستند. بر همین اساس گروه ابوالفضل العباس از گروه های عراقی مستقر در سوریه با ۸ راکت منطقه نفتی العمر را محل استقرار نیروهای آمریکایی است هدف قرار داد.
با آنکه بسیاری از رسانه های جریان اصلی خبر از تشدید تنش ها میان تل آویو و واشنگتن به دلیل بازگشت دولت آمریکا به توافق هسته ای با ایران می دهند، اما ما شاهد موضعهای متفاوت از سوی چهل وششمین رئیس جمهور آمریکا بودیم. او ضمن دادن تضمین درباره عدم دستیابی ایران به سلاح هسته ای، در اقدامی معنا دار مسئولیت حمله به مواضع نیروهای نزدیک به ایران را در مرز عراق و سوریه به عهده گرفت. رئیس جمهور رژیم صهیونیستی نیز در مقابل گفت:«اسرائیل دوست و متحدی نزدیک تر از ایالات متحده ندارد. شما بهترین دوست ما هستید و روابط بین دو ملت براساس ارزش های دموکراتیک و لیبرال مشترک بنا شده است. ما ممکن است گاهی موافق هم باشیم و گاهی هم نباشیم، اما روی شما حساب می کنیم. اکنون بیانیه شما روشن می کند که کا یک دوست بزرگ در کاخ سفید داریم»
به کار بردن این دو عبارت به معنا آن است که آمریکا در دوران دموکرات ها علاوه بر تلاش برای محدود کردن برنامه هسته ای با نفوذ منطقه ای تهران نیز با شدت مقابله خواهد کرد. این مواضع در حالی اتخاذ می شود که با روی کار آمدن دولت ائتلافی «بنت-لاپید» ما شاهد حفظ مواضع نتانیاهو در قبال برنامه هسته ای ایران هستیم. در نگاه آن ها برجام به ایران اجازه می دهد تا همچنان پتانسیل حرکت به سمت سلاح اتمی را هم زمان با برنامه موشک های بالستیک و حمایت از گروه های مقاومت در سراسر منطقه ادامه دهد. با این حال دولت فعلی اسرائیل برخلاف «بی بی» ترجیح می دهد تا اختلافات با آمریکا را در پشت درهای بسته مطرح کند تا در کنفرانس های خبری!
به نظر می رسد روی کارآمدن کابینه جدید رژیم صهیونیستی در مسیر اجرای سیاست های جدید دولت آمریکا در خاورمیانه باشد. همچنین با سقوط «بی بی» از راس قدرت سیاسی در رژیم صهیونیستی، دولت جدید صهیونیست ها می تواند روابط خود با کاخ سفید را ترمیم کرده و برای اعمال فشار بر روی ایران بیشترین بهره را از متحده قدمی خود ببرند. با توجه به خط مشی سنتی دموکرات ها در حوزه سیاست خارجی پیش بینی میشود که آن ها با ایجاد خلاء قدرت در نقاط بحرانی منطقه همچون افغانستان، عراق، سوریه، یمن و لبنان سبب رشد و احیاء گروه های تکفیری شده و بار دیگر به بهانه مبارزه با تروریسم دخالت های خود را در منطقه «منا» افزایش دهند. ذکر این نکته لازم است که مقابله با سیاست های دولت بایدن به مراتب پیچیده تر از دوران ترامپ است؛ زیرا دموکرات ها برخلاف رقیب خود، سیاست هایشان را به وسیله اجماع سازی، کسب مشروعیت بین المللی و مقبولیت در افکار عمومی پیش می برند.
بهره سخن
با بررسی اقدامات عملی دولت آمریکا در صحنه میدان و دیپلماسی میتوان راهبرد تکراری «چماق و هویج» را به روشنی مشاهده کرد. آمریکایی ها قصد دارند تا به وسیله اقدامات نظامی هدفمند، حفظ ساختار تحریم ها، ایجاد اجماع جهانی علیه ایران، خرابکاری در تاسیسات و ساختمان های وابسته به صنعت هسته ای، حملات کور به کارخانه های تولید موشک و پهپاد در نبرد اطلاعاتی و از سوی دیگر دادن معافیت های محدود در زمینه صادرات نفت، مبادلات محدود با بانک های کوچک و متوسط، آزاد سازی منابع ارزی کشور و ... دولت جدید را «شرطی» کرده و به تدریج موضوع برنامه موشکی و حمایت از گروه های مقاومت را وارد مذاکرات هسته ای کنند. جمهوری اسلامی ایران در چنین شرایطی باید با توسعه بیش از پیش برنامه هسته ای کشور، ترمیم روابط خارجی با کشورهای عرب منطقه بویژه عربستان سعودی، پیشبرد توافق نامه 25 ساله با چین، پیگیری اخراج نیروهای آمریکایی از عراق، رفع موانع تولید، بهبود معیشت مردم و دیپلماسی فعال جهت جلوگیری از ایجاد اجماع علیه کشور، صفحه شطر رنج را به نفع خود تغییر داده تا از این طریق منافع کشور به شکل حداکثری تامین شود.